طراحی لباس با الهام از احساسات
اکثر طراحان مد با سوال های تکرار شوندهای روبرو هستند که به طور کلی میپرسد: چرا لباس های غیرقابل پوشش در زندگی روزمره طراحی و تولید میشوند؟
در جواب باید گفت که بسیاری از طراحی لباسها برای پوشش به صورت روزمره طراحی نشدهاند و هدف از طراحی آنان رساندن مفاهیم خاص است. درواقع میتوان گفت که اینگونه طراحی لباس همانند یک اثر هنری است. مثل نقاشی، مجسمه سازی و … که هدف از آنان رسیدن به احساسات متفاوت است.در دوره طراحی لباس، لباسی دوخته می شود که علاوه بر قابلیت پوشش با ساختار هنری خاصی طراحی شده است. در این مقاله مجموعهای از لباس های طراحی شده با مفهوم خاص برای فارغالتحصیلی را شاهد هستیم که هدف اصلی طرح، طراحی و استفاده از مواد انتخابی در تمامی موارد توضیح داده شده است. با ما همراه باشید.
خانم violet Zhou فارغالتحصیل از مدرسهی طراحی لباس Rhode Island School of Design (RISD) شده است. او برای مجموعهی فارغالتحصیلی لباس هایی با الهام از حالات ذهنی و احساسات خود طراحی کرد.در طراحی لباس باید علاوه بر آموزش طراحی لباس، برای این کار هنر را نیز خوب بشناسید و اجرا کنید. او در این مجموعه احساساتی که در طول بهبود و گذر از یک چالش یا مسئله حس میکنیم را به صورت لباس های پوشیدنی ارائه کرده است.
او برای انتقال حس درگیری ذهنی لباس هایی را طراحی کرد که فرد پس از پوشش اولین لایه، در لایهی دوم لباس قرار میگیرد و حتی صورت او نیز پوشیده میشود. این حالات ادامه دارد تا در طرح نهایی، لباس بدن انسان را در بر نمیگیرد و حس آزادی و رهایی از درگیری های ذهنی را منتقل میکند.
او در این باره توضیح داد: من میخواستم مدل و لباس پوشیده شده میان لایه های پلاستیکی همانند وکیوم باشند و حتی این لایه ها بسیار بزرگتر از بدن مدل باشد. من میخواستم تا با مشاهدهی این لباس کاملا حس درماندگی و عدم توانایی برای حرکت را منتقل کنم.
او برای انتقال این احساسات از پارچه هایی مانند تور و ارگانزا استفاده کرده بود تا بتواند مدل و حالت بدنی او را پشت انبوهی از پارچهها دید.
او ادامه داد: این پارچهها به طراحی من این امکان را می دانند تا هرجایی که لازم میدانستم دیده یا پنهان شوند.
همچنین او برای ایستایی و حالت پذیری لباس از پارچهای به نام stiff polyester organdy استفاده کرده بود. این پارچه امکان دیده شدن هرآنچه که در زیر آن قرار داشت را فراهم میکرد و در عین حال استحکام مورد نیاز را به لباس میبخشید. او همچنین از مواد اولیهی کلاه سازی به نام sinamay که پارچهای نازک است و با استفاده از حرارت و رطوبت میتوان به آن شکل داد، استفاده کرد.
مجموعهی لباس این طراح به عنوان « مجسمه های تعاملی » یا interactive sculptures دسته بندی میشود. در این نوع طراحیها کارایی لباس، راحتی و حتی قابلیت حرکت لباس با بدن اهمیتی ندارد و هدف از طراحی آنها به نمایش کشیدن یک موضوع یا معنی است.
او برای طراحی هر دست لباس از دوستانش کمک گرفت تا به وسیلهی نوار چسب پهن بدنش را قالب بگیرند. سپس او به کمک این قالب لباسها را حالت داد و در نهایت با استفاده از sinamay مرطوب شده متناسب با سایز و طرحی که در ذهن داشت، حالت لباسها را آماده کرد.
اولین طراحی ( در عکس اولین لباس سمت راست) او «عصبانیت» نام دارد و در لایهی اولیهی لباس شاهد spikes یا اسپایک ( اجسامی به حالت کلی هرم یا مخروط که به شکل تیغ یا خار گل رز هستند) هایی هستیم که به جای صدمه زدن به دیگران، رو به بدن پوشانندهی لباس هستند و درحال صدمه زدن به خود شخص هستند. این اسپایکها به شکل مخروط درست شده بودند. او قبل از اتصال این اسپایک های سبک وزن به لایهی دوم که از پارچهی ارگاندی صورتی رنگ درست شده بود، آنها را با پارچهی ارگانزای قرمز پوشانده بود تا بتواند حس خود را به درستی منتقل کند.
او در این باره توضیح داد: عصبانیت یک احساس عجیب و معمولا به صورت انفجاری و غیرقابل کنترل است. اما من در این لباس میخواستم نسخهی آرامتر از آن را به تصویر بکشم. من میخواستم کسی را به تصویر بکشم که در تلاش است تا عصبانیت خود را کنترل کند. البته ما ممکن است در حال عصبانیت به دیگران آسیب برسانیم و اجازه دهیم خشم بر ما غلبه کند اما در این بین کسی که بیشترین آسیب را دیده است، خودمان هستیم. به همین خاطر من اسپایکها را به سمت پوشانندهی لباس طراحی کردم.
او ادامه داد: مانند اکثر لباس های این مجموعه کسی که لباس را پوشیده است در لایهای نیمه شفاف است و هدف من از طراحی لباس به این شکل درک بیننده از وجود فاصله بین شخص و دنیای حقیقی است. بیننده میتواند تمامی اسپایکها را ببیند اما آنها هرگز نمیدانند که فرد داخل لباس چه احساسی از برخورد اسپایکها دارد و دنیای پیرامون خود را چگونه میبیند.
در دومین لباس به نام «سنگینی» قالب شخصی را میبینیم که به سرهمی شخص آویزان شده است و شبیه به شبح است. او در این باره توضیح داد: این قالب پارچهای نشان دهندهی بخش دیگری از وجود خودمان است که همواره همراه ما است و به صورت همیشگی ما را در حالت ناراحتی و بی انرژی بودن نگه میدارد.
او در سومین لباس به نام «زخمی» قصد داشت تا زخم های عاطفی را به شکل ظاهری نشان دهد و به همین خاطر یک سرهمی رنگ بدن طراحی کرد و روی آن را با پارچهی ارگانزای قرمز پوشاند.
چهارمین لباس ( در عکس اولین لباس سمت راست) نشان دهندهی حس آرامی است که برای نشان دادن آن از پارچه های سبک و به سمت پایین استفاده شده است.
پنجمین لباس برای نشان دادن بیحسی است. او برای انتقال این حس بر روی پوشاندن دستها تمرکز کرده بود و برای این کار از دو قالب رزینی به همراه تکه پارچه های ارگانزا استفاده کرده بود. او به این علت دستها را انتخاب کرده بود که طبق طبیعت انسانی وقتی احساس ترس یا ناراحتی داریم آنها را میپوشانیم. همچنین در این قسمت او صورت را بیشتر از هر چیز دیگری پوشانده بود تا حالات آن مشخص نشود.
در نهایت شاهد ششمین و آخرین لباس هستیم که در آن فرد احساس خوبی دارد و به آزادی و رهایی رسیده است. این تنها لباسی است که در آن شاهد به نمایش کشیدن پاها نیستیم. او در این قسمت دستکش هایی را از جنس ارگانزا طراحی کرده بود که به وسیلهی سیم به تور روی سر متصل میشد.
او برای طراحی این مجموعه از عکاس چینی Ren Hang و طراح لباس Yiqing Yin برای مجموعهی فارغالتحصیلی کمک گرفته بود.
امتیاز 1.50 از 4 رای
دیدگاهتان را بنویسید